معرفی این دوره : «لحن» چگونه میتواند کمککنندۀ انتقال معنا و کاملکنندۀ آن باشد؟ ناهماهنگی میان لحن و معنا چگونه کار را خراب میکند؟ کلمۀ لحن سه معنا دارد: «۱. آواز خوش و موزون؛ ۲. سخن، معنی سخن؛ ۳. ویژگی یا چگونگی صدا یا موسیقی» ما در اینجا با معنای سوم کار داریم؛ یعنی ویژگی و چگونگی صدا. اما اسمِ «لحناندیشی» فقط به این معنا نیست که چیستی لحن و انواع لحنها را بشناسیم بلکه نسبت بین «لحن» و «اندیشه» را هم بررسی میکنیم یعنی تأثیری که درستی یا نادرستی لحن میتواند در فهم و اندیشۀ ما بگذارد. میخواهیم با آموزش و تمرین، لحن و انواع آن و همچنین تأثیرش بر فهم و اندیشه را بشناسیم و تمرین کنیم تا هرجا که این دو کنار هم قرار میگیرند ازجمله خواندن یک متن، شنیدن یک متن، گفتن مطلبی برای دیگران یا شنیدن مطلبی از آنها، بتوانیم از خطاهایی که از لحن به معنا رسوخ میکنند در امان مانده و همچنین از ظرفیتهای لحن به نفع معنا و فهمیدن استفاده کنیم. مسئلۀ لحن سابقهای به طول تاریخ فلسفه دارد و از همان دورۀ یونان، محل توجه فیلسوفان بوده؛ ازجمله ارسطو میگوید: «کمال طرز بیان در این است که در آنِ واحد، هم شفاف باشد و هم پست نباشد». لحن از آواها بهره میگیرد تا واژهها را تغییر دهد، تکمیل کند یا جایگزین آنها شود؛ چیزهایی مثل تکیه، آهنگ، زیر و بمی، نواخت و بلندی صدا، سرعت گفتار و… . «مخاطبشناسی»؛ تشخیص لحن مناسب با هر مخاطب با توجه به ردهبندی شخصیتی، سنی، قومی و… «لحنِ معیار»؛ در جایی که همزمان با مخاطبان مختلف روبهرو هستیم. توجه به موقعیت مکانی، موضوع سخن، موقعیت اجتماعی، میزان صمیمیت، سن، شغل، سطح تحصیل و رسمی یا غیررسمی بودن محیط «سکوت»؛ معمولا به معنای مرگ صدا یا خلأ صداست و معنای مثبت ندارد اما وقتی با کلمه و معنا همراه شود، کارکردی مثبت پیدا میکند. «نسبت متن با لحن» تأثیرِ کم یا زیاد بودنِ واژهها یا گونه و موضوع متن بر لحن. «اَداهای آوایی» مثل صدای نفسکشیدن، آه، خرخر، ناله، فریاد، عبارات ناقص یا تعجبی، گریه، خنده